قصد دارم درخصوص موضوعی که مدتها روی آن کار کرده و بررسی کردهام، اما به دلیل مشغلههای دیگر برنامهای برای اجرای شخصی آن ندارم بنویسم، به این امید که شاید افرادی خوانندگان آن را دنبال کرده به اتفاق مثبتی رقم بخورد.
نبود خبرگزاریهای قابل اعتماد در کشور و در فضای وب فارسی، خبر تازهای نیست. تقریباً اتفاقی منحصر به ایران هم نیست و خبرگزاریها در اکثر کشورها، منابعی سیاسی هستند که گاهی دقت در محتوا را فدای سرعت عمل یا جذب مخاطب میکنند. یک مثال ساده، سردرگمی افکار عمومی درخصوص تغییر ساعت در ابتدای امسال بود. مسیر استاندارد قانونگذاری در کشور، طرح در مجلس، بررسی در صحن یا کمیسیونها، چند نوبت رایگیری، طرح در شورای نگهبان، و در نهایت ابلاغ به دستگاه اجرایی مربوطه است. با این حال تیترهایی همچون “لغو تغییر ساعت رسمی کشور” در زمانی که هنوز طرح مصوب نشده یا به تایید شورای نگهبان نرسیده، موجب سردرگمی و تشویشهای مختلفی شد.
مثالی دیگر از این بیدقتیها، در ماجرای ساختمان متروپل بود که تیتر “دستگیری مالک متروپل” برای خبر “صدور دستور بازداشت مالک متروپل” باعث شد به دنبال خبر مرگ وی، حرف و حدیثهای فراوانی ایجاد شود.
شاید در فضای رسانهای، تیترنویسی و clickbaitها موضوعات مرسومی باشند اما قربانیشدن محتوا، هزینهای است که در مواقعی بسیار گزاف است.
در این راستا در ماجرای کووید ۱۹، جای خالی یک منبع در جهان، و به طور خاص در ایران، شدیداً به چشم آمد: یک خبرگزاری معتمد و موثق در حوزهی سلامت.
به تکتک کلمات عبارت بالا تاکید دارم.
به عنوان کسی که چند سال است در حوزهی مدیریت نظام سلامت مشغول بودهام، همزمان فضای بیمارستان و سلامت را از نزدیک لمس کردهام، و افکار عمومی را در بین دوستان و اقوامم دیدهام، عمیقاً بر این باورم که خلاء مذکور هزینههای هنگفتی بر سیستم سلامت، و بار روانی غیرقابل وصفی بر جامعه وارد میسازد.
چند موضوع باعث ناکارآمدی منابع و خبرگزاریهای حال حاضر است:
- بیدقتی در محتوا و پیام منتقل شده که بخشی حاصل ذات جلب توجه رسانهای، و بخشی دیگر (به زعم من) حاصل نبود تخصص در نگارندگان مطالب است.
- از آنجا که اکثر چیزها (چیز، در عامترین معنای خود!) در کشور ما سیاسی است، خبرگزاریها (در معنای عام خود، از یک خبرگزاری عریض و طویل دولتی گرفته تا یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی) هر یک با جهتگیری سیاسی خود، به خبرهای حوزهی سلامت جهتدهی میکنند. کافی بود به خبرگزاریهای طرفدار دولت بروی تا فواید واکسن ایرانی را (با تمام بیدقتی در محتوا، اغراقها و غلطهای علمی) بخوانی و مضراتش را با همان بیدقتیها و غلطها در خبرگزاریهای مخالف حکومت ببینی!
- به دلیل کم بودن متخصصان مستقل در حیطهی تهیهی محوای سلامت، معدود محتوای موجود که از دو آسیب بالا مصون بودند، غالباث حاصل ترجمه از منابعی همچون WHO بودند که این موارد نیز، لزوماً دوای درد و پاسخ سوالات جمعیت ایرانی نبودند.
- اگر معدود مواردی بودند که از هر سه فاکتور بالا مصون بودند، به دلیل ضعف برندینگ و ضریب نفوذ پایین در برابر حجم حضور دیگر خبرگزاریها عملاً مجالی برای اطلاعرسانی موثر نداشتند!
از همین رو، یک خبرگزاری، یا بهتر بگویم یک منبع موثق و معتمد اطلاعرسانی در حوزهی سلامت، چیزیست که نبود آن هم در سطح کلان مشکلزاست و یک مسئله در سطح public health محسوب میشود، و هم در سطح جامعه بار روانی (و چه بسا جسمی) سنگینی به افراد وارد میآورد.
درخصوص بایدها و نبایدهای این مجموعه، ویژگیها و سطوحش، و همچنین راهبردهایی برای راهاندازی آن در نوشتههای آینده بیشتر خواهم گفت.
صرفاً این مقدمه برای تامل بیشتر دوستان است، تا فرصت برای یادداشتهای بعد محیا شود.
توضیح مختصر آنکه یک ویژگی این مرجع، که در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد، غیردولتی بودن آن است. پیشاپیش از این که حکومت را متولی راهاندازی آن قلمداد نمیکنید سپاسگزارم!