در کافه نشستهبودم. آقایی با کت و شلوار و جلیقه با کراوات زرشکی قیطونی با دو نفر که او را “استاد” صدا میزدند در میزم کنارم نشستند. از ابتدا که دهان باز کرد متوجه شدم تنها نقطهی مثبت وی، عطر خوب ادکلنش بود و بس. مربی بازاریابی و فروش بود و برای دانشجویانش از ۲۰ میلیون تومان کمیسیون فروش در یک آخر هفته می گفت. از اهمیت ایمان… که چک کشیده چون ایمان داشته پاس میشود و پاس شده. و نهایتاً مجبور شدم هندزفری در گوش بگذارم و به مبدع فناوری noise cancelling درود فرستادم! ارزش و ارزشآفرینی چیست؟ یکی…